ما در مقابل تهدید، تهدید میکنیم

امام خامنه ای
ما در مقابل تهدید، تهدید میکنیم

اگر بنا بود ما معیارهای روز را بپذیریم ،دیگر چه داعیه ای بود که خود را به رنج انقلاب و جنگ دچار کنیم؟
جنگ را بر ما تحمیل کردند تا این فکر تازه را به بند کشند
ونتوانستند.(شهید آوینی)
این وبلاگ در سال 94متولد شد،در زمانی که برجام شد ،فتح الفتوح دولت راستگویان!!!!
و فاحعه غمبار منا .....چه قلبها بدرد آمد و چه جگرها سوخت........
وبیانات غرور انگیز و البته تهدید آمیز رهبر انقلاب علیه آل سعود تحت عنوان برخورد سخت وخشن .....

و در پایان جمله ای عرض کنم به تمام دوستان:
امام خامنه ای را نمی توان دوست نداشت !!! و هرگز نمی توان او را تنها گذاشت!!! من در وجود این مرد ، فقط پدرم را نمی بینم ، بلکه معنای (عشق ) را می بینم ، عطر گل نرگس را !! نور را ! رایحه ی ظهور را ........

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

از هنگام ورود و شیوع «تلفن هم‌راه» به کشور،  بیش از دو دهه می گذرد اما فراگیر شدن «پیامک» یا همان «اس. ام .اس» عمری کمتر از 10 سال دارد. بی شک این «پیامکِ» سه کلمه‌ای که چند روز قبل، در «تلفن هم‌راهِ» بانویی نقش بست و تصویر آن توسط وی منتشر شد، دردناک‌ترین و در عین حال غرورانگیز‌ترین «پیام کوتاه» از تاریخ ورود این ابزار ارتباط جمعی در کشورمان، تا به امروز است:

                                                                     

      منتشر کننده‌ی این تصویر در فضای مجازی، 
در شرح آن چنین نوشته است:   
«از دیروز تو ماشین داشتیم با دختر خاله ام تو سروکله ی هم میزدیم که خواهرم یهو بهت زده موبایلشو نشونم داد . نگاهم روی صفحه گوشیش خشک شد . نفسم بالا نمیومد ، جمله ی سه کلمه ای که هرچی میخوندم فهمش نمی کردم . . .
ملیحه دوستمون! یک ماه هم نشده که شوهرش رفته بود سوریه . بهش می گفتیم چطور راضی شدی که بره؟ گفت آخرش که چی وظیفه شه باید بره! خودم راهیش کردم . . .
خودش راهیش کرد اما کسی از دلش خبر نداشت. اولین باری که سه روز پشت سرهم هیچ تماسی باهاش نگرفته بود ، ملیحه تب کردو افتاد . . .
پریشب بود که خواهرم باهاش تلفنی صحبت می کرد . برای اینکه دلداریش بده و از نگرانی درش بیاره .
میگفت شوهرم گفته اونجا همش بفکر توعم و درباره تو حرف میزنم . خواهرم خندیده بودو بهش گفته بود : خوووب پس دوز تعلقات مادیش هنوز بالاست ، خیالت تخت حالا حالاهاااا شهید نمیشه ، اما . . .
می گفت شوهرم بهم گفته دعاکن اگه قراره باب شهادت بسته بشه دیگه برنگردم . میگفت دعا کن امام زمان .عج. زودتر بیان شیعه اینجا خیلی مظلومه . . .
حالا ملیحه دختر آبادانی همیشه خندان و نمکی قصه ما تو سن بیست و هفت سالگی شده همسر شهید مدافع حرم . . . چه آسون توی کتابای خاطرات زمان جنگ میخوندیم که دخترا شوهراشونو بدرقه میکردنو میفرستادن جبهه . تو دلمون تحسینشون میکردیمو گاهی خودمونو جاشون میزاشتیم که حتما اگر من هم اونزمان بودم ... اما نه، قصه به این راحتیا نبود و نیست . دل بزرگی میخاد به بزرگی دل زینب .س. . . . ملیحه جان! فدای دل بزرگ و زینبی تو . گفته بودی مطمءنم شوهرم شهید میشه»

و اما شهید عزیز که همسرش، صاحبِ این پیامک است، کسی نیست جز، «مرتضی زارع»، پاسداری از نیروهای «لشکر 14 امام حسین(صلوات الله علیه)» که روز 18 آذر ماه، در نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» در سوریه، خلعت شهادت پوشید.
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندپروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۹۴/۰۹/۲۲ موافقین ۳ مخالفین ۰

نظرات  (۲)

۲۴ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۰ ❤منتـــظر المـهـدی❤
+++
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی