کدام زیاتنامه را میخوانید و فکر میکردم که پاسخ ایشان زیارت جامعه و زیارت امینالله را مطرح میکند ولی ایشان گفتند، هیچکدام و من تعجب کردم.
آیتالله خوشوقت گفتند هیچ زیارتی نمیخوانم و من پرسیدم پس در حرم چه میخوانید و ایشان در پاسخ گفتند: خودم با حضرت حرف میزنم، میگویم و میشنوم.
من این خاطره را الان که ایشان فوت کردهاند میگویم و بنا نداشتم تا زمانی که زنده هستند، آن را بگویم و خودشان هم راضی نبودند . سپس آیتالله خوشوقت گفت ، روزی در مدینه طیبه در مسجدالنبی بودم و جمعیت زیادی اطراف حرم را گرفته بودند و من در فاصله زیادی از حرم بودم و هرچه فکر کردم چگونه میتوانم نزدیک شوم، امکان نداشت. همانجا خطاب کردم به حضرت که من نمیتوانم بیایم به نزدیک شما. پاهایم هم درد میکند. شما عنایتی کنید و ایشان عنایت کردند.
*خاطره از حجت الاسلام محمدی گلپایگانی
(رئیس دفتر مقام معظم رهبری)
در عالم بچگی یه اتفاق کوچیک آدم رو شاد و اون روز رو به یاد ماندنی می کنه. حتما همه از اون وقتا یه اتفاقایی تو ذهنشون دارن .یه اتفاقی که روال عادی اون روز رو به هم زده.
فکر کن هر روز با سرو صدای گنجشک های درختای نارنج بیدارباش داری.اونم به چه سختی.اما چند روزی است که جوجه های تازه از تخم دراومده اومدن وبه مرغ و خروس ها اضافه شدن.کار هر روزت با چشمای خواب آلود شده بیرون آوردن جوجه های رنگ و وارنگ از کارتن و آزاد کردنشون میون حیاط وبعدش هم اینکه بگردی جوجه خودت رو پیدا کنی.آخه جوجه ها هم تو خونه شما اسم دارن...
یه کار دیگه هم داری...باید بگردی ببینی مرغ ها کجا رفتن تخم گذاشتن و برشون داری و تحویل بدهی به مادر.اونم دنبال تخم مرغ میون علف ها ،بوته هاو زیر چوب های قدیمی.
فکر کنین وقتی می خواید تخماشون رو بردارین همشون با هم شروع میکنن به سرو صدا وقد قد کردن با صدای بلند.اونقدر بلند که آبروتو می برن....
بیشتر صبح ها تخم مرغ ها میشن صبحونه.دوست داری هر طور شده یه روز تخم مرغ ها را سالم بشکنی.اما موندی که مادر اونا رو کجای اجاق گاز میزنه که به راحتی می شکنه و سالم زرده اش میفته میون ظرف.
تا اینکه یه روز مادر صدات میکنه که زود بری آشپزخونه.وقتی سر می رسی مادر میگه:
ببین دو زرده هست. خیلی کم اینطور میشه....
از تعجب شاخت در اومده.!!تا حالا ندیدی.دوست نداری کسی اونا رو بخوره وتا شب نگاش کنی و هی بپرسی که چرا دو زرده شده....و بساط پُز دادن اون روزت میون بچه ها جور شده باشه و هی مدام قیافه بگیری و بگی:
کجای کارین که مرغ ما تخم دو زرده گذاشته...
آره...تخم دو زرده خیلی کم پیدا میشه.یه کار عجیب میونه تخم گذاشتن مرغ ها...یعنی آخر شاهکار مرغ بودن... تخم دوزرده یعنی به هم زدن کارهای هر روزه و عادی شده یه بچه که میخواد ادعای بزرگی کنه...
همه اینا وقتی یادت میاد که جایی بخونی...
"یه شب هم تخم دو زرده بکنین و وقت سحر بیدار بشین و پعد از وضو گرفتن از پروردگار عذرخواهی کنین... داداش جون
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود..."
سلام
برگشتم به همین وبلاگ.
پس از تجربه شبکه های مجازی و اجتماعی مختلف به این نتیجه رسیدم که فضای وبلاگ نویسی بسیار بهتر از موارد دیگه ست.
29 اسفند سال 1329 روز پیروزی چشمگیر ملت مسلمان ایران در برابر استعمار خارجی میتوان نام برد . مسئله نفت و گره خوردن این ماده استراتژیک به منافع قدرتهای زورگو باعث شد استکبار در کشورهایی که این ماده استراتژیک در آن یافت میشود با سرعت بیشر به چپاول این کشورها بپردازند ، ایران هم از این قاعده مستثنی نبود ،بریتانیا با گرفتن حق انحصاری نفت جنوب وشوروی با حق انحصاری نفت شمال در یک مسابقه ای ثروت این ملت را غارت میکردند
پیروزی ملت وتصویب طرح ملی شدن صنغت نفت در روز 29 اسفند ماه توسط مجلس سنا نشان از از قدرت و پیوند تنگاتنگ دولت و مرجعیت در موضوعی به این حساسی خبر میداد بایک نگاه ویژه به این واقعه تاریخی میتوان نقش عظیم و ویژه روحانیت در پیروزی در برابر استعمار خارجی و استبداد داخلی پی ببریم
در این بین نقش آیت الله کاشانی در پیروزی این نهضت به خوبی مشهود میباشد ،آیت الله کاشانی که به خوبی میدان را رصد میکرد با اعلامیه ها وسخنرانیهای روشنگرانه خود اوضاع مبارزه ملت را به سمت خلع ید وملی شدن صنعت نفت میکشاندآیت الله کاشانی در این راه از هیچ کوششی فرو گزار نمیکرد و به کسانیکه وابسته به دربار ومانع ملی شدن نفت بودند خط ونشان میکشید و به آنها هشدار میداد رزم آرا نحست وزیر رژیم پهلوی یکی از موانع جدی طرح ملی شدن نفت بود که خلیل طهماسبی عضو گروه فدائیان اسلام و از طرفداران آیت الله کاشانی رزم آرا را ترور کرد و پس از دستگیری این فرد آت الله کاشانی با صراحت و بدونه ترس گفت این اقدام در راه خدمت به ملت ایران وبرادران مسلمانش انجام شد و در حقیقت حکم اعدام رزم آرا ملت صادر کرده است .
نقش آیت الله کاشانی به حدی بود که روزنامه فرانسوی لومند در باره نقش او نوشت آیت الله کاشانی پیشوای سیاسی مذهبی ایران ، دنیای غرب را به جنگ مقدس بر سر نفت تهدید میکند وقدرت او در به راه انداختن چنین جهاد مقدس ، به قدری زیاد میباشد که حتی ممکن است میلیونها مسلمان شوروی را هم از پشت پرده آهنین به میدان جهاد و جدال بکشاند ولی غرور بیش از حد مصدق و طرفدارانش والبته دچارمنحرف شدن نهضت سبب جدایی مصدق وکاشانی شد. درست همان جیزی که دشمن میخواست ، آیت الله کاشانی بطور کلی دغدغه دین را داشته و میخواست اسلام ودستوراتش در این کشور حکم فرما بشود ولی شخص مصدق و طرفدارانش با تفکرات او به مخالفت پرداختند وشروع به تخریب چهره ایشان کردند
در مورد تخریب چهره آیت الله کاشانی، امام خمینی (ره ) میفرماید یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند وقتی مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها دارند خلاف میکنند ، صحبت کرد ، اینها کاری کردند یک سگی را نزدیک مجلس عینک بهش زدند ،اسمش را آیت الله گذاشته بودند این در زمان آن بود که اینها فخر میکنند به وجود او (مصدق ) به آن هم مسلم نبود...... من عرض کردم این سیلی خواهد خورد وطولی نکشید سیلی را خورد واگر مانده بود سیلی را بر اسلام میزد
هرچند کسانی هستند میخواهند این روز را به نام مصدق بنام بزنند ونقش او را پر رنگ تر از آیت الله کاشانی نشان دهند ولی با یک نگاه واقع بینانه متوجه میشویم اگر حمایت روحانیت در بسیج مردم در خیابانها نبود وفتواهای مرجعیت نبود هرگز نفت ملی نمی شد وحتی طرح آن در همان روزهای اولیه با شکست روبرو میشد ولی مصدق فکر میکرد خود به تنهایی به این پیروزی دست یافته است .
باتوجه به اینکه دولت مصدق با روحانیت و به خصوص آیت الله کاشانی پشت کرده بود ، ولی باز آیت الله کاشانی میدان سیاسی کشور را به خوبی رصد میکرد و با نامه ای به دکتر مصدق در مورد خطر کودتای28 مرداد که با سه محور دربار ،امریکا وانگلیس بود را گوش زد کرد و مصدق در جواب نامه گفت این جانب مستحضر به پشتیبانی مردم میباشم ونشان داد اگر این آقا مغرور نمی شد و با مرجعیت وایت آلله کاشانی روابط تنگاتنگی داشت هرگز کودتای28 مرداد به پیروزی نمی رسید
سکینه بیدمشکی مادر ۳ شهید دفاع مقدس سیف الله، محمد و احمد اختیاری، همه آن چه داشت، به راه اسلام و کشور فدا کرد!
منتخبی از توصیه های ایشان برای داشتن زندگی بهتر. . .
حرف بی فایده نزن
همۀ خوبی ها را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است دیدم. همانا معرفت و کمال دین مسلمان در گرو رهاکردن سخنان و حرف هائى است که به حال او ـ و دیگران ـ سودى ندارد. و از ریا و خودنمائى دورى جستن و در برابر مشکلات زندگى بردبار و شکیبا بودن و نیز داراى اخلاق پسندیده و نیک سیرت بودن است.
با اینها رفاقت نکن
بر حذر باش از دوستى و همراهى با فاسق چون که او به یک لقمه نان و چه بسا کمتر از آن هم، تو را مى فروشد و مواظب باش از دوستى و صحبت کردن با کسى که قاطع صله است، چون که او را در کتاب خدا ملعون یافتم.